۲۹ شهریور ۱۳۹۹، ۱۳:۲۵

همزمان با هفته دفاع مقدس؛

«مربع‌های قرمز» به چاپ دوازدهم رسید

«مربع‌های قرمز» به چاپ دوازدهم رسید

کتاب «مربع‌های قرمز» شامل خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوازدهم رسید.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «مربع‌های قرمز» نوشته زینب عرفانیان شامل خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا به‌تازگی و همزمان با فرارسیدن ایام هفته دفاع مقدس، توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوازدهم رسیده است.

این‌کتاب روایت‌هایی از بازیگوشی و شوخی‌های رزمندگان و سربازان امام خمینی (ره) را از روزهای جنگ، امدادگری، شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه پایان جنگ، در بر می‌گیرد. این‌روایت‌ها در قالب ۱۴ فصل، ناگفته‌هایی از جنگ و سبک زندگی جهادی رزمندگان را شامل می‌شود.

خیابان چهارمردان قم، درس اخلاق آیت‌الله احمدی میانجی و ... از دیگر مطالبی هستند که حاج حسین یکتا در خاطرات شفاهی خود به آن‌ها اشاره کرده و در این‌کتاب درج شده‌اند.

در بخشی از این‌کتاب آمده است:

«یادم نیست روز عید غدیر بود یا چندروز بعد که آقامهدی به مقر آمد. حضورش برایمان حکم عیدی را در آن عید داشت. نفس از کسی درنمی‌آمد. روی زمین خنک به خط نشسته بودیم. آقامهدی می‌گفت و بغض به گلویمان چنگ می‌انداخت. دورمان را کوه‌های بلند گرفته بود. باد خودش را از روی آب سد بین صف‌های بچه‌ها جا می‌کرد و مورمورمان می‌شد.

عملیات پاسگاه زید لغو شده بود. آقامهدی سرش را زیر انداخته بود و برایمان توضیح داد. چه‌قدر تشنه‌ی آتش بودیم. بااین خبر بچه‌ها را به خاک دوختند. کوه‌های دورمان تبدیل به غصه شد و روی دلمان نشست. حال آقامهدی هم بهتر از ما نبود:

- راه شهادت هنوز باز است. این عملیات نشد عملیات بعدی.

سعی می‌کرد دلداری‌مان دهد. دیدم که چندنفر بین صف‌ها اشکشان را با سرشانه‌شان پاک کردند. فکرش را هم نمی‌کردیم عملیات لغو شود. آقامهدی هنوز امید داشت. خواست که لشکر را خالی نکنیم.

این‌که نیروهای گردان جمع باشند برای لشکر یک امتیاز است آن هم نیروهای آموزش‌دیده و آماده عملیاتی مثل ما.

اگر می‌رفتیم به این راحتی نمی‌شد جمعمان کنند.

آقامهدی از بچه‌ها خواست که اگر مرخصی رفتند زود برگردند. ماهم از خداخواسته. کجا را بهتر از این خاک پیدا می‌کردیم؟ همه‌چیز دنیا پشت این کوه‌ها مانده بود؛ زرق و برقش لذت و سختی‌اش و اهالی‌اش. این‌جا ما بودیم و آسمان و راه‌های صعود به آن.

سخنرانی زین‌الدین که تمام شد بچه‌ها دورش ریختند. فرمانده را روی کولشان گذاشتند. در شلوغی بین بچه‌ها گیر کرده بود. دوست داشتیم آقامهدی خیالش از خالی‌نماندن لشکر راحت باشد. هرکس دستش می‌رسید سر ‌و روی آقامهدی را می‌بوسید. رویم نشد جلو بروم. از دور آقامهدی و جمعیتی که دورش حلقه شده بود را نگاه می‌کردم. چه‌قدر محبت بین آن شلوغی موج می‌زد...»

چاپ دوازدهم این‌کتاب با ۵۴۳ صفحه و قیمت ۶۵ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 5027384

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha